مسافر کوچولوی مامان و بابا

مهربون ترین همسر و بابای عالم روزت مبارک.

دخـتــَــر کـه بــاشی میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ آغــوش گــَرم پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مــَردانــه تـَریـن دستــی کـه مـیتونی تو دستـِـت بگیـــری و دیگـه اَز هـــیچی نَتــَرسی دســــتای گَرم وَ مِهـــــرَبون پـــِدرتـه هَر کـجای دنیـا هم بـــاشی چه بـاشه چـه نبــاشه قَویتــریـن فِرشتــه ی نِگهبـــان پـــِدرته   بگذار یک بار دیگر بگویم که مرد همیشه محبوب من چقدر "دوستت دارم" و در تنگاتنگ آغوش امن "تو" چه لذتی از زن بودنم میبرم! محمودم خودت بهتر از همه میدونی که چقدر دوس...
23 ارديبهشت 1393

دخملی در هفته 34

همه کس مامان و بابا سلام بالاخره امروز سونو شدم و دخمل خوشگلم رو دیدم...اول رفتیم پیش دکتر که معاینه کرد و خدا رو شکر همه چی خوب و نرمال بود بعد من اصرار کردم که واسم سونو بنویسه که ببینم خانم کوچولوم الان چقده وزن گرفته. خلاصه بعد حدود3ساعت معطلی توی مرکز سونوگرافی نوبت من شد...البته تو هم از این همه یه جا نشستن مامانی حسابی حوصله ات سر رفته بود و هی ورجه وورجه میکردی. نفسم اینقده خوشگل بودی وقتی خانم دکتر صورتت رو نشون داد دلم غش رفت واست...درسته که سیاه و سفید بود و خیلی مشخص نبود ولی مامانی با دیدن همینا هم کلی ذوق میکنه. راستی خانم طلا وزنش خداروشکر نرمال بود ...وقتی بابایی وزنت رو دید کلی ازت تشکر کرد که آبرومون رو خریدی ...
20 ارديبهشت 1393

نوروز1393

سلام نفسم مامان و بابا امسال نوروز واسه من و بابایی حال و هوای دیگه ای داشت چون بهترین و باارزش ترین عیدی رو از خدا گرفته بودیم....دخترم تو که هستی انگار دنیا مال ماست...نمیتونم اوج خوشحالیمون رو توصیف کنم بابایی همش داره سال دیگه رو تصور میکنه که خانم طلا بغلمونه و زندگی شیرینمون رو شیرین تر میکنه.   خورشید خانم امسال سیزده بدر هوا بارونی بود جوری که نشد زیاد بیرون بمونیم...ولی میدونی من چی گفتم؟؟؟ گفتم که سال دیگه که مهرسانا خانم باشه هوا آفتابی و و دلپذیره...آخه خورشید خانم تو بغل مامان و باباس. دخترم دارم لحظه شماری میکنم واسه اون روزا که تو باشی و با شیطنت و شیرین زبونیات دلبری کنی از همه. ...
20 فروردين 1393
1